شب آخر
سلام دختر گلم امشب و این لحظه ها آخرین لحظه های بارداری من و جنینی شماست و قراره امروز صبح ساعت 6 بیمارستان باشیم منکه خوابم نمیبره ولی باباییت تخت خوابیده خوشبحالش مامان جون تو دلم غوغایی که نگو و نپرس از یک طرف استرس اینکه همه چیز خوب پیش میره و از طرف دیگه شوق و ذوق دیدن روی ماهت این مطلب آخرین مطلب درباره بارداری هست و به امید خدا مطلب بعدی که معلوم نیست کی بتونم بیام موضوعش میشه تولد تا 6 ماهگی آخه قراره من و شما بعد از تولدت مدتی رو بریم خونه مادرجون تا من بتونم سرپا بشم و به کارهای شما رسیدگی کنم خب بهتره برم بخوابم البته اگه خوابم ببره فعلا ...